دکتر مجید تهرانی قبل از اینکه برای من یک دوست باشد، یک معلم است. من همیشه در 10 سال گذشته توانستهام از مشاورهها و راهنماییهای بیدریغ و ارزشمند او استفاده کنم. حالا که فرصتی دست داد و من افتخار انتشار مطالبی از وی را دارم خواستم بهخاطر همه کمکهای او تشکر کنم. مجید تهرانی بهعنوان مشاور در پروژههای بزرگ IT در کشور حضور داشته و دارد.
مجموعه مطالبی که منتشر خواهد شد در مورد رفتارمالی کارآفرینان و اهمیت شناخت این موضوع است. رفتار مالی کارآفرینان یک راز پنهان است که کشف آن یکی از عوامل بحرانی شکست کارآفرین را حذف میکند. این مجموعه در 6 قسمت تنظیم شده که به مرور منتشر خواهد شد.
"اگر خود رانمی شناسید، بازار جای گران قیمتی برای خودشناسی است" آدام اسمیت
سلام.قصدم از این یادداشت اشتراک گذاشتن دانش در مورد یکی از عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینی است: "رفتار مالی کارآفرین" و امیدم آنست که بحث و نقد آن را بالغ کند. فعلا بالغ بر هفتاد کتاب به زبان فارسی در مورد کارآفرینی داریم و پیش بینی میکنم این تعداد تو دو سال آینده دوبرابر بشه! دو دو تا کنیم میشه گفت الان حداقل ده هزار صفحه فارسی نوشته شده در مورد یک کلمه:کارآفرینی!اگر حداقل تیراژ 1000 جلد رو هم در نظر بگیریم میشه ده میلیون صفحه کاغذ. دانشگاه تهران و دانشگاه شریف هم دست در کار آموزش دارند.اما در ایران سرفصلهای آموزشی صحبتی از این موضوعی که میخواهم با شما به بحث بگذارم تهی هستند.چرا؟
چون "رفتار مالی کارآفرین" یک راز است و کشف آن یکی از عوامل بحرانی شکست(Critical Failure Factor) را حذف میکند.
تجربه برتر(Best Practice) در کارآفرینی یک امر بومی و محلی است. فرض کنیم تجربه کارآفرینی بومی نیست یعنی اگر یک نفر در یکجای دنیا یک طرح موفق داشت این طرح با همان کیفیت همه جای دنیا قابل اجراست.مثال نقض این ادعا مثلا اگر از هشتاد و سه سال پیش، شما در آمریکا میتونستید یک مغازه را باز نگهدارید مثل کافه نادری(تاسیس 1306) الان یک برند بین المللی داشتید که استارباکس (تاسیس 1971)رو گذاشته بود جیبش.
به بیان دیگر "رفتار مالی کارآفرین" یک راز محلی و بومی است.یعنی احتمال میدهم این حرفا تو جای دیگه همین کاربردی را که الان در ایران میتونه داشته باشه را نداشته باشه.تو ایران این راز هم ناشناخته است. یک نگاه به گرایش های تحصیلی هیئت علمی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران بندازید متوجه میشید که کلاً تخصص مالی کارآفرینی بومی نداریم.
بومی بودن مهم است. یادمه 17 سال پیش اولین کتاب آنتونی رابینز به ترجمه مهدی مجردزاده کرمانی به نام "به سوی کامیابی(نیروی بیکران)" تقریبا اولین کتابی بود که میشد به نوعی در خانواده روانشناسی خودیاری آن را جا زد و روی من خیلی تاثیر گذاشت و در خواندن چندین و چند باره فارسی و انگلیسی آن همت و وقت گذاشتم. یکی از نکات محوری که در این کتاب ترویج می شود اینست که چون ما ساختار جسمی و ذهنی یکسانی داریم اگر کسی در یک جای جهان کاری را انجام داده باشد کافیست ما همان مراحل جسمی و ذهنی را عینا تکرار کنیم تا به نتیجه مشابه برسیم. یعنی موفقیت را میتوان با مدل سازی افراد موفق به دست آورد.
خب بومی بودن یعنی اینکه حداقل دو تا نکته را در نظر داشته باشیم. اول اینکه موفقیت در فرهنگ آمریکا کلاً در "داشتن/to have" ترویج شده است."داشتن" یک رابطه، "داشتن" یک دارایی، "داشتن" یک ویژگی،..، ابزار عمده "داشتن" هم پول است.در این فرهنگ پول موجود در دستان شما شعاع دایره حرکتیتان را در دستیابی به اهداف تعیین میکند.اما در فرهنگ ما،هنوز که هنوزه، "بودن/To Be" بر داشتن ارجحیت داشته و مطلوبیت اجتماعی دارد.یعنی شما در نمایش "داشته ها" که سهل است در نمایش رویاهایتان پیرامون دارایی ها نیز باید احتیاط کنید.یادمه وقتی مجوز PAP تازه در برنامه سوم توسعه مطرح شده بود که یکی از کارآفرینان موفق وقت(آقای اردشیر منتصری موسس عصر دانش افزار) به ترویج فواید و آورده های اقتصادی دسترسی به اینترنت پر سرعت در محافل صنفی ، تخصصی و فنی پرداخت و اینکه اگر این مجوز به عصر دانش داده شود چه زیرساخت ارتباطی موثری برای بازارهای مالی خواهد شد.مثلا پانزده هزار شعبه بانک که تراکنشهای مالی را جا به جا میکنند حاضرند چه پولی بابت این خدمات بدهند و ...روزی که ایشان مجوز را گرفت دوازده تا شرکت دیگر هم با ارائه یک و نیم میلیارد تومان ضمانتنامه ، مجوز گرفته بودند. عصردانش افزار یک طرح کسب و کار داشت دنبال تامین منابع مالی و آوردن تجهیزات کیفی و ارائه خدمات به قطاع هایی از بازار تقاضا بود که تقاضای مستمر و غیر قابل وقفه و به نوعی بحرانی-ماموریتی یا بحرانی –اقتصادی داشتند، اما به جرات بقیه رقبا دنبال این بودند که از عصر دانش افزار عقب نیفتند و تمرکزشان روی کاهش هزینه ها و رقابت قیمتی و سیاسی بود و فرضشان این بود که عصر دانش که اشتباه نکرده ما عقب نیفتیم. حالا تو این فضای شدید رقابتی با توجه به شتاب تغییرات این فناوری شما ببینید که چنین طرحی به چه روزی میافتد. یادمه وقتی که فهمیدم دیتا روی خطوط گاز و برق هم منتقل میشوند یا وقتی "وای مکس" اومد و مخابراتی ها میخواستند رو دکلهای موبایل تجهیزات انتقال دیتا بگذارند، یا وقتی که شرکتهای دیتای بیسیم دنبال گرفتن مجوز VoIP بودند که عملا شبکه موبایل روی شبکه دیتا راه بندازند و خلاصه تکنولوژی ارتباطی جوری مرزهایش با NGNو تجهیزات و پروتکلهای نوین ادغام شده بود که حتی تقسیم بندی جدید سازمانی مخابرات هم بیمعنی شده بود یعنی تفکیک دیتا و سیار و زیرساخت و شرکتهای استانی نماد عقب افتادگی بود، همش فکر میکردم پس نقطه سر به سر در یک فناوری با شتاب بالا در جایی که تنظیم بازار نیست یعنی چی؟ تو ایران حتی سلمانی ها حریم دارد.یعنی شما اگه مغازه سلمانی داشته باشی کسی حق ندارد در دویست متری شما سلمانی بازکند اما یک کارآفرین فاوا یکدفعه خودش را در بین دوازده رقیب خصوصی، چهار پنج رقیب تکنولوژیک و رقبای دولتی به علت چرخش سیاست های اجرایی میبیند.با این شرایط طرح "سر به سر" می شود؟ طرح "سر به ته" هم نمیشود در این فضا.
دوم آنکه در مدلسازی یک فرد موفق باید به منابع او هم نگاه کرد. منابع را اگر نداشته باشیم نمیتوانیم عین همان عمل و ذهن را پیاده سازی کنیم.نحوه تخصیص منابع در فرهنگ ما با آمریکا فرق دارد. اینجا یک دفعه دولت تصمیم میگیرد بیست و دو میلیارد دلار تسهیلات زودبازده را تو یکسال در جامعه تزریق کند به امید کاهش نرخ بیکاری. قبل و بعدش شما به عنوان کارآفرین در تامین منابع مالی ول معطل هستید. زمانی هم که این تسهیلات داده میشود هم انحراف دارد ، هم به کارآفرین واقعی نمی رسد هم در عمل نرخ بیکاری و نرخ تورم افزایش می یابد و کسی هم دنبال "چرا" نمی رود و هم سالهاپس از آن در بانک ها قفل میخورد. پس اینجا منابع وجود دارد ولی دسترسی به آن شیوه خاص خودش را دارد.
به عبارت ساده به عنوان یک مثال اگر این ایده رابینز را بومی کنیم میشود: شما با شبیه سازی عملکرد و ذهنیت و داشتن منابع یک فرد موفق در همان جامعه میتوانید موفق شوید.
خلاصه آنکه در این مقدمه ما درباره مدل بومی رفتار مالی کارآفرین صحبت میکنیم. برای سادگی انتقال مطلب رفتار مالی کارآفرین را به دو دسته تقسیم میکنیم: رفتار مالی در دارایی بلند مدت، رفتار مالی در دارایی کوتاه مدت. چرا تمرکز را بر دارایی گذاشتیم؟ چون کارآفرینی از نظر مالی یعنی ایجاد دارایی مولد درآمد که در میان مدت(حداکثر ده سال) مستقل از منابع کارآفرین کار کند.اینجا منظورم از منابع جسم، دانش، زمان است، به عبارت دیگه باید پس از ده سال سیستمی که کارآفرین ساخته است بدون منابع کارآفرین پابرجا باقی بماند و از تله موسس خارج شود.
در ابتدا بر دارایی جاری و رایج ترین شکل آن یعنی نقدینگی تمرکز میکنیم. یعنی فرض ما اینست که کارآفرین ما در فاوا پا به عرصه عمل گذاشته است و میخواهد در مورد درآمدش تصمیم بگیرد.این کارآفرین ریسک(Risk) عمل کردن را پذیرفته است و فرق ریسک و خطر(Danger) را را میفهمد.
ابتدا انواع الگوهای درآمدی و جریان نقدی را بررسی میکنیم و سپس به معرفی سوگیریهای شناختی می پردازیم و در نهایت تاثیر سوگیریها را در نحوه برخورد کارآفرین با درآمد و مدیریت دارایی جاری و مدیریت جریان نقدینگی بحث می گذاریم. عیناً همین شیوه در مورد دارایی های غیر جاری پیگیری خواهد شد.
سوگیری/Bias که به آن تورش هم گفته شده است، یک نوع اشتباه سیستماتیک در تفکر کارآفرین است.نگاهی به لیست سوگیریهای شناختی و لیست سوگیریهای مالی میتواند شما در این تصمیم که این سلسله از مباحث را پیگیری کنید یا نه یاری خواهد کرد.بحث های ما با ادبیات خودمانی، مثالهای ایرانی و به شرح خواهد بود:
قسمت اول- انواع مدلهای کسب و کار فاوا در ایران و جریان نقدینگی هر کدام
قسمت دوم- سوگیریهای شناختی و معرفی آنها(20 سوگیری منتخب)
قسمت سوم- رفتار مالی کارآفرین در مدیریت دارایی جاری با توجه به سوگیریهای شناختی
قسمت چهارم- نوع شناسی الگوی دارایی غیر جاری در مدلهای کسب و کار فاوا در ایران
قسمت پنجم- رفتار مالی کارآفرین در مدیریت دارایی غیرجاری با توجه به سوگیریهای شناختی
قسمت ششم- "ده فرمان" رفتار مالی کارآفرین